۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

شاید

بودجه فرهنگ هر سال آب می‌رود. شاید خوب باشد، شاید بد. خوب است چون قدرت دولت در امور مثلاً فرهنگی کم می‌شود. خوب است چون میزان و گستره دخالت دولت در فرهنگ که چیزی جز خرابی ندارد، کم‌تر می‌شود. خوب است، چون رانت‌های فرهنگی کم‌ می‌شود.

این مورد دو وجهی است: خوب یا بد یا هر دو، چون خیلی از وابستگان فرهنگی دولت بی‌جیره و مواجیب می‌مانند. از یک نگاه خوب است. اما از نگاهی دیگر نه‌چندان خوب، مطبوعات مثال ساده‌اش است. کم شدن قدرت خرید فرهنگی مردم هم که جای خود دارد.

باید بیشتر بررسی کرد. فرهنگ ما وابسته به دولت است. ناگهان نمی‌توان قطع وابستگی کرد. ولی باید دید چه‌ کسانی از این بودجه سهم می‌برند. شاید اگر کمتر باشد، این پول به دست آن‌ها که حق‌شان است و واقعاً کاری می‌کنند برسد. شاید هم نرسد.

به‌خانه سینما که نرسید. خیلی از آثار باستانی و فرهنگی که محافظت نشدند هم هیچ. بی‌کاغذی ناشران خصوصی و مطبوعات هم هیج. به علی مصفا هم که «پله آخر» را با پول خودش ساخت هم نرسید.

به‌سعدی افشار هم نرسید. نرسید که رنج کم‌تری بکشد. بعد از عمری کار هنری،فرهنگی.

۲۱ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۳۱ ۰ نظر
sad mim

Contribute

۱.

فیلم «عشق» میشاییل هانکه، حدود دقایق ۴۶-۴۸ فیلم، جایی که شاگرد «آن» می‌آید و باهم صحبت می‌کنند.

«آن» می‌گوید که بعد از دیدن کنسرت «ژرژ» می‌خواست فردای آن روز سی‌دی جدیدتان را بخرد. در جواب، شاگرد می‌گوید که کاش برایتان گرفته بودم و الان می‌روم یکی بگیرم اما«آن» می‌گوید که نه، «ما می‌خوایم در موفقیت شما مشارکت کنیم؛ حتی شده با بیست یورو»

۲.

زیرنویس انگلیسی فیلم را پیدا کردم و مشارکت معادل contribute بود. اعانه، کمک کردن و همکاری.

۳.

نگاه و نگرش «آن» به قضیه جالب است. نمی‌دانم آیا این نگاه صرفا به‌این علت است که خود او هنرمند بوده یا نه این نگاه در جامعه اروپایی خاصه فرانسه است.

به‌جای نگاه مشتری مآبانه و خودمحورگونه(تملک) به یک محصول یا اثر هنری-فرهنگی، نگاه حمایتی دارد.

به تعبیر دیگر، با پرداخت پول، «خرید» نمی‌کنید، بلکه حمایت و پشتیبانی کرده و در پیشرفت صاحب محصول (هنرمند، نویسنده و..) شریک می‌شوید؛ و به‌نحوی برای محصولات فرهنگی تولیدی در آینده سرمایه‌گذاری می‌کنید، حتی اگر پرداخت اولیه ناچیز باشد.

ایدهٔ «آن»(=هانکه!) عالی است. تغییر نگرش جامعه نسبت‌ به محصولات فرهنگی: حامیان فرهنگی به‌جای مشتریان فرهنگی. در همچنین جامعه‌ای که رویکرد حامیانه‌محور به فرهنگ و خالقان آن دارد، بعید است کار فرهنگی دچار زوال و رکود شود.

پ.ن: شاید نمونه‌های مجازی این نگرش مثل کیک‌استارتر و نوگام باشد.

۱۴ اسفند ۹۱ ، ۱۰:۱۹ ۱ نظر
sad mim