۴ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

پاکسازی

مارگارت اتود - سرگذشت ندیمه

اولین نفر، همان که حالا از روی صندلی بلندش می‌کنند، با دست‌هایی که با دستکش سیاه پوشیده شده‌اند، جرمش چه بوده؟ مطالعه؟ نه، مجازات این‌کار فقط قطع دست است...

۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۵:۲۳ ۰ نظر
sad mim

صدتایی‌ها

[Image]

خیلی وقت بود که می‌خواستم همچنین چیزی درست کنم. نمونه‌ای برای این‌که می‌توان با نمودار، گراف و..، مفاهیم و مسائل فرهنگی را جور دیگری نمایش داد. یک‌جور قشنگ‌تر، نه زمخت. البته مشکل این‌جاست که کلا فرهنگ و مفاهیم وابسته به آن بیشتر کیفی‌اند تا کمی، اما به‌ هرحال، می‌شود.

برای اطلاع بیشتر درباره نمودار فوق، اینجا کلیک کنید.

پ.ن: اگر ایده‌ای با موضوع فرهنگ داشتید، خبر دهید. لطف می‌کنید.

۱۷ آبان ۹۱ ، ۲۰:۲۹ ۰ نظر
sad mim

زولپیدم

تازه داشت اثر می‌کرد که کله‌ام رو آوردم بالا. ماشین بغلی، یک وانت‌پیکان سفید با یک بچه پشتش. به بچه نگاه نگاه کردم. سرد. وقتی نگاهمون خورد به هم، یک چشمک حواله‌اش کردم. اولش مات بود. بعد چشمک زد. ناخودآگاه خنده‌ام گرفت. با هم خندیدیم.

ماشین ما، جا ماند. بعد دوباره به هم رسیدیم. شده بودن دو تا، پسر اولی به دومی ماشین ما-یعنی من- را  نشان می‌داد و چیزی می‌گفت. نگاه و چشمک و خنده. این بار سه‌تایی.

بعد دیگر جدا شدیم. ترافیک بود و شلوغی. و تنها چیزی که الان مانده، همان ته‌خنده‌ای است که رد و بدل شد.

۱۳ آبان ۹۱ ، ۲۰:۲۶ ۰ نظر
sad mim

آسنترا

به قول نامجو، دست به هر چی که زدیم تکان ضربات تن بود.
۰۶ آبان ۹۱ ، ۱۹:۲۸ ۰ نظر
sad mim