و روزی میفهمند که «توییتر» و «فیسبوک» ابزاری برای جاسوسی، براندازی نرم و انقلاب رنگی نیست! شاید بتوان با آنها حادثهای را اطلاع داد، کمکی را زودتر ارسال کرد، جانی را نجات داد و آبروی «بیگانگان» را برد.
و روزی میفهمند که «توییتر» و «فیسبوک» ابزاری برای جاسوسی، براندازی نرم و انقلاب رنگی نیست! شاید بتوان با آنها حادثهای را اطلاع داد، کمکی را زودتر ارسال کرد، جانی را نجات داد و آبروی «بیگانگان» را برد.
اول اینکه کلمهاش بیمعناست، کسی که اعتقادی به روزه ندارد، نمیتواند روزهخوار باشد. بههرحال این زیاد مهم نیست.
یکی از دلایلی که برای «روزه» گرفتن میآورند، همدردی با افراد «گرسنه» است. اما آیا با این «وضع موجود»، یک فرد «روزهدار» میتواند به حس یک فرد گرسنه برسد؟ و بفهمد که ضعف و بیحالی از نخوردن چه معنایی دارد؟
در «حالت عادی»، مغازههای تغذیهفروشی باز است و در پیادهرو و ماشین دهان ملت همیشه در صحنه میجنبد و فلان، و در این «وضع موجود»، همه چیز تعطیل میشود-حتی کشیدن یک نخ سیگار- تا هنگام غروب آفتاب.
کسی که «گرسنه» است و قرار است ملت با وی همدردی کنند، در حالت عادی همه چیز را میبیند، سُسی که چکچک از ساندویچ میریزد تا خلال دندانی که فرو میرود بین دندانها و شنیدن صدای قُلپقُلپ آب معدنی دلستر هلو و کوکاکولا و الخ. و نهایتا اوست که باید تهماندهٔ همانچیزها را در سطل زباله پیدا کند و... .
حال چگونه است که وقتی زمان همدردی ملت با «گرسنه» میرسد، همگان باید مراقب اخلاق خود باشند تا احساسات آن فرد «روزهدار» و به خصوص همدردیاش خدشهدار نشود؟ چطور میشود که این روزهدار مسلمان به جای قرار گرفتن در آن حالت عادی، باید در یک محیط ایزوله-بخوانید فیلتر شده- وتحت شرایط خاص -یا همان شرایط موجود- قرار گیرد.
خلاصه اینکه، یک فرد «روزهدار»، چگونه میتواند معنای گرسنگی یک فرد «گرسنه» را بفهمد، ولی چکهچکههای سس را نبیند و صدای تاپس خروج گاز یک نوشیدنی را نشنود؟
۱
روسشناس نیستم. نه تا بهحال رفتهام، نه میدانم مراودات اجتماعی و داخلیشان چگونه هست. چیزی هم که میگویم، صرفا یک نظر شخصی است،شاید هم غلط باشد؛ یک نظر ناظر بیرونی!
در خبرها آمده بود که اعضای یک گروه راک قرار است به علت خواندن ترانهای علیه "پوتین" محاکمه شوند. قبلتر هم آمده بود که بنیادهای مردمی یا (NGO)ها در روسیه محدود میشوند و باید به صورت خاص رصد شوند. عدهای از تحلیلگران هم معتقد هستند پوتین و مدودف به نوعی در حال بازگشت به نظام پیشین یا شوروی سابق هستند. (وبلاگ گروه پوسی رابوت)
جایی در «ابله» یوگنی پاولوویچ با حرارت بسیار میگوید که:«آزادیخواهان ما روس نیستند، مرتجعانمان هم نیستند... آزادیخواهی روسی حمله به نظام حاکم نیست، بلکه حمله به اصل امور است، به خود امور نه به نظام برقرار».
عجیب است، این «یوگنی پاولوویچ» شباهت خاصی به «ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین» دارد. یک شباهت صرفاً کلامی!
۲
در مشخصات کتاب «ابله»ی که خریدم نوشته: چاپ دهم زمستان ۱۳۹۰، تیراژ ۲۰۰۰. ناشرش هم مرحوم چشمه.
در کمتر از دهسال(۸۳ تا۹۰) این کتاب هزار و چند صفحهای رسیده است به چاپ دهم، آن هم با تیراژ دوهزار(البته چاپهای قدیم را ندیدم ولی احتمالا تیراژ آنها نیز دوهزار باشد). یعنی چگونه ممکن است جامعهٔ کتابنخوان ایرانی این کتاب(ادبیات زمخت) روسی را خوانده و به دوستان و آشنایان هم پیشنهاد و هدیه داده باشد؟
شاید نخوانده باشند، ولی احتمال هدیه را چرا، با قُطری که دارد هم چشمنواز است و هم میتواند کتابخانه را پر کند و صد البته "کلاس" هم دارد! با این حال امیدوارم خوانده باشند....
۳
سایت روز داروین هم راه افتاد. پیشتر قرار شد اسمش آگاهی باشد. پیگیر گوگل+ داروین باشید، البته اگر فرگشتی هستید. حدود ۱۰۰ مقاله از سالهای چهل و پنجاه درباره داروینیسم و فرگشت هست که به مرور آنجا منتشر خواهد شد.