قبلترها یک وبلاگنویسی وضع ایران را مثل این فیلم توصیف کرده بود.
در کنار آن، خب زندگی در ایران(خصوصا این مدت) مخلوطی از ژانرهای تخیلی است. صورت چرمیهای خیابان یک طرف، مغازهها و فروشگاههای هاستلی هم طرف دیگر(جوری با مشتری تا میکنند که کم از سلاخی نیست.) بماند که در حالت عادی هم باید با نورمنها و زامبیهای پرسهزن در خیابان تا کنی؛ در نهایت اینکه همه داخل یکی از بازیهای جناب جیگساو جان میکنیم!
بله، اینجا ایران است، مملکت انقلابی و مردم همیشه در صحنه، نه یکی از استودیوهای سینمایی هالیوود.
پ.ن: آرگو هم یک فیلم کاملا و تماما تخیلی و ضد ایرانی است که حاصل ذهن مریض این ایادی شیطان است! :)
بعدنوشتیک: اندیشه پویا، شماره پنجم(دی و بهمن)، خاطرهی یکی از فراری های سفارت و ماجرای فیلم آرگو را نوشته.
بعدنوشتدو: ما کلا همیشه در صحنه هستیم، خصوصا در صحنه اعدام، آنهم جاندار و واقعی، بدون هیچگونه جلوههای تصویری. چه مخالف آن باشیم چه نباشیم! کلا برایمان جالب است چرا که سوژهای است برای بلوتوث، لایک و ریشیر تو فیسبوق، و بعدش چسناله و آه و نفرین دستگاه قضا. پوف.