وسط‌های کلاس «مدیریت بازاریابی» که استاد داشت از نحوه «بازارسازی» شرکت‌ها می‌گفت، مثالی از ال‌جی و سامسونگ زد. این‌که همین شرکت‌ها، با مارکتینگ و تبلیغات، رسما محصولاتی مثل یخچال ساید.بای.ساید، ماکروفر و... را وارد فرهنگ جهیزیه کردند. و این یعنی تاثیر مستقیم امر تجاری در یک مقوله فرهنگی.

برگشت، به این فکر می‌کردم مثلا می‌شد صنایع فرهنگی که در حال نابود شدن هستند را به یک نوعی وارد همین مقوله کرد. یک تکه از جهیزیه می‌شد فرش ایرانی، یک تابلوی هنری، یک مجسمه و همین جور الی آخر. به جای قرآن یا کنارش، حافظ، بوستان سعدی، نه! شاملو و مشیری حتی. به جای سفر به خارج و مکه، تور ایران‌گردی. قالیچه هم چیز قشنگی است. و به جای دکوری؟، یک کتاب‌خانه کوچک با کتاب‌های چوبک، هدایت، یک دوره فلسفه کاپلستون، کامو و کافکا که جای خود، یک نسخه منشا انواع چطور؟ اصلا شما مذهبی، کتاب‌های مطهری، شریعتی، آوینی، تفسیر فلان.

خلاصه کمی هویت، چیز بدی نیست وسط سفره عقد![؟]