۱.

فیلم «عشق» میشاییل هانکه، حدود دقایق ۴۶-۴۸ فیلم، جایی که شاگرد «آن» می‌آید و باهم صحبت می‌کنند.

«آن» می‌گوید که بعد از دیدن کنسرت «ژرژ» می‌خواست فردای آن روز سی‌دی جدیدتان را بخرد. در جواب، شاگرد می‌گوید که کاش برایتان گرفته بودم و الان می‌روم یکی بگیرم اما«آن» می‌گوید که نه، «ما می‌خوایم در موفقیت شما مشارکت کنیم؛ حتی شده با بیست یورو»

۲.

زیرنویس انگلیسی فیلم را پیدا کردم و مشارکت معادل contribute بود. اعانه، کمک کردن و همکاری.

۳.

نگاه و نگرش «آن» به قضیه جالب است. نمی‌دانم آیا این نگاه صرفا به‌این علت است که خود او هنرمند بوده یا نه این نگاه در جامعه اروپایی خاصه فرانسه است.

به‌جای نگاه مشتری مآبانه و خودمحورگونه(تملک) به یک محصول یا اثر هنری-فرهنگی، نگاه حمایتی دارد.

به تعبیر دیگر، با پرداخت پول، «خرید» نمی‌کنید، بلکه حمایت و پشتیبانی کرده و در پیشرفت صاحب محصول (هنرمند، نویسنده و..) شریک می‌شوید؛ و به‌نحوی برای محصولات فرهنگی تولیدی در آینده سرمایه‌گذاری می‌کنید، حتی اگر پرداخت اولیه ناچیز باشد.

ایدهٔ «آن»(=هانکه!) عالی است. تغییر نگرش جامعه نسبت‌ به محصولات فرهنگی: حامیان فرهنگی به‌جای مشتریان فرهنگی. در همچنین جامعه‌ای که رویکرد حامیانه‌محور به فرهنگ و خالقان آن دارد، بعید است کار فرهنگی دچار زوال و رکود شود.

پ.ن: شاید نمونه‌های مجازی این نگرش مثل کیک‌استارتر و نوگام باشد.